7 غذا "قوانین" برای به دست آوردن من به من كمك كرد تا بدنم را بیشتر دوست داشته باشم

ساخت وبلاگ

نوشته شده توسط OLIVIA MUENTER UPDATED 05 آگوست 2020
غذا
دانشکده
من قبلاً فکر می کردم بدنم آن را کنترل می کند. اگر فقط توانستم این کار را انجام دهم ، در نهایت می دانم که چگونه با رانها و معده و علائم کشش خود هماهنگ باشم - همه چیزهایی که باعث شده کمتر در خودم باشم ذهن کمتر ارزش ، کمتر موفق ، کمتر زیبا. بنابراین ، در تمام دوران نوجوانی و 20 سالگی ، تمام رژیم های غذایی ، پاک کننده ها ، برنامه های 30 روزه را آزمایش کردم. من بی سر و صدا انواع مختلف مواد غذایی را در ظروف دارای کد رنگ می خورم یا PDF های رژیم غذایی شدید را از Pinterest بارگیری می کردم. در آن زمان ، من فکر می کردم که می آموزم که چگونه با بدن خود رابطه خوبی برقرار کنم. در واقعیت ، من یاد می گرفتم که چگونه مغزم را پیچیده و در پیدا کردن غذا و خوردن در کل بخورم.

تمام محدودیت ها - رژیم های غذایی ، غذای "خوب در برابر بد" - که در نهایت منجر به خوردن بی نظم ، خوردن اجباری و شرم عمیق و اضطراب در اطراف غذا می شود. سالها طول کشید و کارهای درونی زیادی را فرا گرفت تا همه از آن مطلع نشوید. اما تنها بزرگترین چیزی که به من کمک کرد خلاص شدن از شر کلیه مواد غذایی بود. هیچ محدودیتی در مورد آنچه که من می توانم بخورم یا زمانی که می توانم بخورم وجود ندارد. بدون وعده های تقلب. یا پاک می کند. ماهها گروه های غذایی را رها نکنید. فقط می فهمید که چگونه می دانم بدن من روزانه چه چیزهایی می خواست و نیاز به مصرف دارد. گفتن این فرآیند به تازگی آسان است ، اما در نهایت با داشتن یک رابطه سالمتر از غذا و بدنم از آنچه فکر می کردم ممکن است کار کنید. هیچ یک از قوانین مواد غذایی (و بیشتر) ، هر چند.

01
از 07
کالری لازم است که شمارش شود و از بین برود
مانند بسیاری افراد ، رابطه تنگ من با غذا با یک برنامه شمارش کالری در تلفن من شروع شد. به وضوح می توانم به یاد داشته باشم که 15 ساله هستم و برای کالری یک چوب پنیر یا چند قطعه بوقلمون خرد شده کالری اضافه می کنم. فهمیدم که برخی از کالاها صفر کالری بودند. من همچنین به یاد می آورم که در YMCA ساعت ها صرف بیضه شده و در تلاش برای سوزاندن کالری کافی برای لغو آنچه در آن روز خورده ام ، بسوزانم. در آن زمان ، احتمالاً احساس كنترل دارد ، اما از خوردن در رستوران ها اضطراب عميقي دارد (از كجا مي توانم بدانم آنها غذاها را در چه جايي پخته اند؟ يا اگر بطور تصادفي پانسمان را به جاي طرف؟) یا اطراف افراد دیگر

وسواس من در شمارش کالری به تدریج در رژیم ها و عادت های دیگر مشاهده شد ، اما انگیزه برای بارگیری مجدد برنامه و شروع به شمارش همیشه راهی برای بدست آوردن کنترل است. حقیقت این است که ، در نهایت ، شمارش کالری ها ناپایدار است. این تنها احساس غرق شدن و خارج از کنترل شما را به شما منتقل می کند. هنگامی که آن را رها کردم ، احساس راحتی کردم.


02
از 07
آن لبنیات برای پوست یا هضم من فاجعه ای بود
افراد زیادی وجود دارند که در واقع مشکلات گوارشی را با لبنیات تشخیص داده اند. اما این تقریباً در مورد هر نوع غذا نیز صادق است. مدت طولانی است که من به این افسانه می چسبیدم که لبنیات برای پوست من وحشتناک بود و بهانه ای آسان برای خوردن پنیر ، بستنی یا کره نیست. به مردم می گویم: "من از این طریق احساس بهتری دارم" ، زیرا پیش از ترک لبنیات ، هرگز مشکلی جدی در هضم و پوست نداشته ام. حقیقت این است که احساس می کنم احساس بهتری داشتم ، زیرا من در حال خوردن کل گروه غذایی بودم و همین باعث می شد احساس کنترل کنم. یک نکته کمتر که باید نگرانش کنید کالری کمتری برای مصرف.

اکنون ، مقدار معینی لبنیات می خورم ، هضم من خوب است و پوست من بهتر از همیشه به نظر می رسد. و بهترین قسمت: دلم برای بستنی ، پنیر یا کره اصلاً ترس ندارم.


03
از 07
که فقط در ساعات خاص می توانم بخورم
وقتی این کار را کردم ، بیرون آوردن آن تقریباً غیرممکن بود. در جایی خوانده ام که برای کاهش وزن ، شما در طی سه یا چهار ساعت بیدار شدن از مواد غذایی مصرف کرده اید ، تا بتوانید متابولیسم خود را سریع شروع کنید. اگر اینطور نباشد ، بدن شما به حالت گرسنگی می رود و چربی را نگه می دارد.

و گرچه روزه متناوب یک چیز است ، در هر کاری که انجام دادم ، مغرور شد. من صبح هنگام خوردن اولین چیز وسواس شدم (و هرگز از ساعت 8 بعد از ظهر گذشته نگذشت) و اگر شروع کنم ، احساس می کردم که شکست خورده ام. هرگز مهم نبود که من از خواب بیدار شدم گرسنه باشم ، اما این یک موضوع تکراری با تمام این قوانین بود: گرسنگی هیچ وقت نقطه خوردن غذا نبود. این کنترل بود.

04
از 07
آن دسر برای افرادی بود که خود نظم و انضباطی نداشتند
من با دسر بزرگ شدم. مطمئناً ، ما یکبار کوکی ها را در یک ماه آبی پخت می کردیم و در روزهای تولد رفتار می کردیم اما به طور کلی شام صحبت کردن آخرین وعده غذایی روز ما بود. دسرها چیز دیگری نبودند ، مهم نیست که من کوکی ها یا بستنی هایی که بچه های دیگر در خانه خود می خواستند چقدر باشد. با بزرگ شدن ، این با من گیر کرد - دسرهایی که برای من در نظر گرفته شده اند ، اما برای سایر افراد. افرادی که متابولیسم سریع دارند. یا در عوض ، افراد دارای خودکنترلی صفر. بین هم نیست.

حالا ، اگر بخواهم دسر بخورم. اغلب ، من شکست می خورم. فرق من این است که به خودم اجازه می دهم به جای تصور اینکه خواهان چیزی شیرین بعد از شام هستیم ، این انتخاب را انجام دهم ، به نوعی شکست.


05
از 07
آن قهوه سیاه تنها قهوه قابل قبول بود
بعد از یک رژیم غذایی مرسوم در اوایل دهه 20 ، من مشروب خوردن قهوه سیاه را گرفتم. بنابراین ، من به نوشیدن آن عادت کردم. فهمیدم که حتی از آن متنفرم و این احساس پیروزی شد. نه به خاطر این که چیزی را پیدا کردم که از آن لذت بردم ، بلکه به دلیل این که دیدم فوراً هزاران کالری از رژیم غذایی من حذف می کند. موفقیت

من هنوز هم از قهوه سیاه لذت می برم ، اما بعضی اوقات می خواهم چیز دیگری متفاوت باشم. شیرین تر کرمیر شیر بادام. شیر جو دوسر. یک لاته ادویه کدو تنبل. فندق قند. به جای این که خودم را برای صرفه جویی در مصرف 15 کالری از استاندارد "سلامتی" مضحک نگه دارم. سلامتی اهمیت دارد ، اما خوشبختی نیز چنین است.

06
از 07
آن نان دشمن بود
با بزرگ شدن ، پدرم هر 5 سال یکبار رژیم سختگیری می کرد. من از یاد نان ، چیپس و غیره دست کشیدم. و سپس او از سال 2003 "کربوهیدرات را آزاد" اعلام کرد. مرتباً به رستوران ها می رفتیم و سبد نان را کم می کردیم. وقتی نگاه می کنیم ، احساس خوردن جلوی او را احساس گناه می کنم ، حتماً بیش از دو تکه می خورد. با نگاه به گذشته ، مطمئن شوید این آغاز ترس من از کربوهیدرات بود. وحشت مطلق من به فکر خوردن منظم حباب.

اما با گذشت سال ها ، به لطف برنامه های مختلف رژیم غذایی که متعهد به کنار گذاشتن کربوهیدرات بودند ، وسواس خودم را در مورد نخوردن نان ایجاد کردم. این قانون خاص غذایی (یا مرد) روشی است که کشف آن بسیار دشوار بوده است. بخشی از این امر به دلیل جذابیت جامعه از متنفر شدن از آنها است. رفتن به شام ​​با زنان و شنیدن حداقل یک نفر که در مورد ترک کربوهیدرات یا سبد نان یا پیتزا صحبت می کند ، یک تجربه جهانی برای اکثر مردم است. اما تنها راهی که من توانستم همه آنرا تنظیم کنم و اگر می خواهم نان بخورم (یا اگر چیز دیگری را می خواهم انتخاب کنم) بدون ترس و محدودیت در آینده این است که چرا به خودم گفتم می توانم. نان بد یا خوب به نظر می رسد ، شما فقط غذایی می خورید که بعضی اوقات بدن شما میل می کند. بعضی اوقات اتفاق می افتد. هر دو ضربه خوب است.


07
از 07
این "غذاهای تقلب" ایده خوبی بودند
هنگامی که من برای اولین بار به رژیم های غذایی وارد شدم ، به تدریج وسواس ایده غذاهای تقلب پیدا کردم. در ابتدا شام با دوستان یا پیتزا در اواخر شب شام می خورد و بعد فرق می کرد. وقتی اولین کارم را شروع کردم ، قبلاً کار خود را برای آپارتمان استودیوی خود شروع کرده ام و خودم را با یک غذای کامل پاداش می دهم. در آن زمان ، من این همه چیز را به عنوان "روزهای تقلب" یا "پاداش" برای محدودیت تعبیر می کردم. حالا ، من می دانم که زحمت می کشیدم. و کوک زدن نتیجه مستقیمی از محدودیت بود.

وعده های غذایی تقلب ، در هسته اصلی خود ، تمام قوانین فوق را ساخته است. همه آنها باعث شده اند که در هسته خودم باور داشته باشم که ترک غذا باعث موفقیت من می شود. این باعث می شود من نازک شود. وقتی برای اولین بار تصمیم گرفتم که قوانین مواد غذایی را متوقف کنم (تک نفرات انفرادی) ، احساس کنترل نمی کنم. بی حد و مرز من به شدت از ترس از نیازی به وزن (و من این کار را کردم) ، اما در نهایت همه چیز به تساوی کشیده شد. شکایت کردم. کربوهیدرات هوس دار من همیشه از انرژی کافی برای ورزش استفاده کرده ام و گرسنه نخوابم. اضطراب من در مورد غذا و خوردن ناپدید شد. به جای آن ، من شادی پیدا کردم. سرانجام ، من شروع به مشاهده این به عنوان موفقیت کردم.

معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی...
ما را در سایت معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سورن امیری miramis بازدید : 261 تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1399 ساعت: 22:07